به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب The Political Philosophy of Niccolò Machiavelli با ترجمه فارسی «فلسفە سیاسی ماکیاولی» نوشته فیلیپو دل لوکزّه از سوی انتشارات دانشگاه ادینبورگ در سال ۲۰۱۵ به چاپ رسیده است. همچنین کتاب «اسپینوزا و سیاست» نوشته اتیین بالیبار از سوی انتشارات ورسو در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. هر دو کتاب به ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی به پایان رسیده و به زودی از سوی نشر ققنوس منتشر میشود.
در توضیح کوتاه این دو مترجم، درباره این دو کتاب در دست انتشار بیان شده که آنچە وجە تمایز این دو اثر در قیاس با معدود آثار مشابه است نە صرفن تخصص و دانش کمنظیر نویسندگان آنها در این حوزە، و نە حتا به دست دادن شرحی جامع و کامل از آثار و ایدەهای اصلی فلاسفه مورد بحث، بلکە بررسی آرای فلسفی ماکیاولی در لابلای آثار و مداخلات سیاسی وی و دلالتهای سیاسی اسپینوزا در بطن متافیزیکیترین ایدههای فلسفی اوست.
اثر متٲخر دل لوکزّه دربارە ماکیاولی و نوشتە پیشگام بالیبار در باب اسپینوزا، همچنین دارای این خصلت ویژە و متمایز هستند کە از برداشت و تفسیری اتصالی (conjunctural) نسبت به این دو متفکر برخوردارند، اتصالی از نیروها و عوامل تاریخی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ رویکردی کە هرگونە شرح و تفسیر ایدەآلیستی نمونەوار تاریخ اندیشەهای سیاسی و ایدەهای فلسفی را رسوا میسازد.
همچنین، دو اثر مزبور با بررسی آثار مختلف این دو متفکر نشان میدهند کە از «شهریار» تا «رسالهی سیاسی»این مونتاژی کە بە لطف مواجهەای شادمانە و خردمندانە ماشینی رزمندە را فرآوری کردە است، چگونە تکوین مییابد و چەسان، اینک، بە مثابە قسمی «نابهنجاری وحشی» امکان نقد رادیکال جوامع کنترلی کنونی، بەزعم دلوز، را فراهم میسازد. این امر بخشی برخاستە از تداوم وضعیتی است که ماکیاولی در فصل ۲٦ "شهریار" شرح میدهد و قسمتی منبعث از لزوم تکمیل و تحقق «رسالە سیاسیِ» ناتمام اسپینوزا، و نیز بیتردید بخش مهمی از آن ناشی است از بههم رسیدن ضرورت بازگشت خودآگاه زمانە ما به ماکیاولی و اسپینوزا، درست به همان اندازەی بازگشتِ ماکیاولی و اسپینوزا به ناخودآگاه زمانە ما.
در توضیح کوتاه این دو مترجم، درباره این دو کتاب در دست انتشار بیان شده که آنچە وجە تمایز این دو اثر در قیاس با معدود آثار مشابه است نە صرفن تخصص و دانش کمنظیر نویسندگان آنها در این حوزە، و نە حتا به دست دادن شرحی جامع و کامل از آثار و ایدەهای اصلی فلاسفه مورد بحث، بلکە بررسی آرای فلسفی ماکیاولی در لابلای آثار و مداخلات سیاسی وی و دلالتهای سیاسی اسپینوزا در بطن متافیزیکیترین ایدههای فلسفی اوست.
اثر متٲخر دل لوکزّه دربارە ماکیاولی و نوشتە پیشگام بالیبار در باب اسپینوزا، همچنین دارای این خصلت ویژە و متمایز هستند کە از برداشت و تفسیری اتصالی (conjunctural) نسبت به این دو متفکر برخوردارند، اتصالی از نیروها و عوامل تاریخی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ رویکردی کە هرگونە شرح و تفسیر ایدەآلیستی نمونەوار تاریخ اندیشەهای سیاسی و ایدەهای فلسفی را رسوا میسازد.
همچنین، دو اثر مزبور با بررسی آثار مختلف این دو متفکر نشان میدهند کە از «شهریار» تا «رسالهی سیاسی»این مونتاژی کە بە لطف مواجهەای شادمانە و خردمندانە ماشینی رزمندە را فرآوری کردە است، چگونە تکوین مییابد و چەسان، اینک، بە مثابە قسمی «نابهنجاری وحشی» امکان نقد رادیکال جوامع کنترلی کنونی، بەزعم دلوز، را فراهم میسازد. این امر بخشی برخاستە از تداوم وضعیتی است که ماکیاولی در فصل ۲٦ "شهریار" شرح میدهد و قسمتی منبعث از لزوم تکمیل و تحقق «رسالە سیاسیِ» ناتمام اسپینوزا، و نیز بیتردید بخش مهمی از آن ناشی است از بههم رسیدن ضرورت بازگشت خودآگاه زمانە ما به ماکیاولی و اسپینوزا، درست به همان اندازەی بازگشتِ ماکیاولی و اسپینوزا به ناخودآگاه زمانە ما.
نظر شما